این یک حس مشترک است: در حالی که خود را عمیقا مشغول کار کردهاید و تصور میکنید که کارتان عالی است، به نظر میرسد دیگران در کار خود پیشرفت بسیار سریعتری دارند. چه اتفاقی افتاده است؟ در بسیاری از موارد پاسخ این است که کار شما به خوبی دیده نشده و دیگران از آن اطلاع ندارند.
نتایج به خودی خود گویای واقعیت نیستند، حتی زمانی که همه چیز حول محور اعداد و ارقام باشد. اغلب مشکل است که بتوان محرکهای اصلی کارآیی را از هم تفکیک کرد، مثلا اینکه شانس یا سطح مشکلات چه نقشی در این زمینه ایفا میکنند. به همین خاطر، افراد تمایل دارند کارآیی را بر مبنای عوامل دیگری ارزیابی کنند، یعنی اینکه برای نشان دادن تجربه و تخصص خود نیاز به عواملی فراتر از نشان دادن نتیجه دارید. یکی از این روشها نشان دادن اعتماد به نفس در مورد تواناییهایتان است.
یک تحقیق پیشگام از سال ۱۹۸۲ این ارتباط میان اعتماد به نفس و برداشت از کارآیی را نشان داد. به این صورت که اگر کسی از شما پرسید انتظار داری چه کارآیی در این موضوع داشته باشی، شما باید یک جواب مثبت و با اعتماد به نفس بدهید. یک پیشبینی منفی میتواند این برداشت را به وجود آورد که شما کارآیی ضعیفی خواهید داشت حتی اگر واقعا کارآیی خوبی از خود نشان دهید.
طی چند دهه گذشته، دانشمندان دریافتند که نشان دادن اعتماد به نفس بالا به اثرات مثبتی میانجامد، اما تنها زمانی که در محیط غیر مقایسهای بررسی شود. به عبارت دیگر، به نظر میرسد ستایش شایستگیهای خودتان مفید است تا زمانی که ادعا نکنید دیگران بیکفایت هستند. اما چرا انسانها افرادی را که اعتماد به نفس دارند شایستهتر میبینند، حتی زمانی که کارآیی آنها واقعا اینگونه نیست؟
یک دلیل آن این است که ما تمایل داریم آنچه میشنویم را باور کنیم و اعتقادات خود را با انتخاب اطلاعاتی که بر آنها صحه میگذارند تایید کنیم. لغتی که برای آن میتوان به کار برد تعصب تایید است. بنابراین اگر از خود اعتماد به نفس نشان دهید، دیگران تمایل دارند باور کنند که شما میدانید درباره چه صحبت میکنید و سپس اطلاعات مبهم را فیلتر میکنند (مثلا اینکه شانس چقدر به شما کمک کرده یا ضربه زده است).
هر چند داشتن اعتماد به نفس دروغین چندان هوشمندانه نیست، آن هم زمانی که خودتان میدانید کارآیی خوبی نخواهید داشت، اما بیش از حد فروتن بودن هم چندان به نفع شما نیست. برداشت افراد از فروتنی، پیشدستی علیه شکست احتمالی است و نوعی اقدام اولیه برای جلوگیری از انتقادات آینده، تلقی میشود. اگر این فرد متخصص به تواناییهای خودش اعتماد ندارد، دیگران چگونه اطمینان کنند.
برای آنکه دیگران را نسبت به تواناییهای خود متقاعد کنید، باید این عادت را در خود به وجود آورید که در مورد اینکه کارتان را خوب انجام میدهید با دیگران صحبت کنید بدون هیچگونه خودبزرگبینی درباره شایستگیهای دیگری که دارید. البته این کار همیشه آسان نیست.
برای آنکه در نشان دادن اعتماد به نفس خود معتبر باشید، باید ابتدا خودتان آن را باور کنید. از خودتان بپرسید: من چه کاری را خوب انجام میدهم؟ تاکنون بزرگترین موفقیت من چه بوده است؟ دیگران چرا باید از راهبری من پیروی کنند؟ من چه میدانم که آنها نمیدانند؟ اگر پاسخ به این سوالات برای شما سخت است پس مشکل دارید. دیگران چگونه باید درباره تخصصهای شما قانع شوند وقتی خودتان هنوز قانع نشدهاید؟
فرانسیس بیکن فیلسوف میگوید: «خودتان را با جسارت مورد ستایش قرار دهید چرا که چیزی است که همیشه باقی میماند.» اگر میخواهید مطمئن شوید که دستاوردهایتان دیده میشوند، به این موضوع فکر کنید که مدیران و همکارانتان شما و تواناییهایتان را چگونه میبینند. آیا فکر میکنید که نسبت به شایستگیها و مهارتهای شما احساس خوبی دارند؟ اگر نه، آیا میتوانید اعتماد به نفس بیشتری در کارهای خود نشان دهید؟
این امر الزاما به معنای ستایش خودتان در همه موقعیتها نیست؛ بلکه به معنای پیش گرفتن یک ویژگی خوشبینانه است. اگر اعتماد به نفس بیشتری در تواناییهای خود داشته باشید، پس میتوان گفت که خود را آماده کردهاید تا برای شایستگیها و مشارکت خود به چشم بیایید.